Florent Pagny - Savoir Aimer
(Lionel Florence/Pascal Obispo)
Savoir sourire
A une inconnue qui passe
N'en garder aucune trace
Sinon celle du plaisir
Savoir aimer
Sans rien attendre en retour
Ni espoir ni grand amour
Pas même l'espoir d'être aimé
Refrain:
Mais savoir donner
Donner sans reprendre
Ne rien faire qu'apprendre
Apprendre à aimer
Aimer sans attendre
Aimer à tout prendre
Apprendre à sourire
Rien que pour le geste
Sans vouloir le reste
Et apprendre à vivre
Et s'en aller
Savoir attendre
Goûter à ce plein bonheur
Qu'on vous donne comme par erreur
Tant on ne l'attendait plus
Florent Pagny - Savoir Aimer - http://motolyrics.com/florent-pagny/savoir-aimer-lyrics-persian-translation.html
Se voir y croire
Pour tromper la peur du vide
Ancrée comme autaant de rides
Qui ternissent les miroirs
Refrain
Savoir souffrir
En silence sans murmure
Ni défense ni armure
Souffrir à vouloir mourir
Et se relever
Comme on renaît de ses cendres
Avec tant d'amour à revendre
Qu'on tire un trait sur le passé
Refrain
Apprendre à rêver
A rêver pour deux
Rien qu'en fermant les yeux
Et savoir donner
Donner sans rature
Ni demi-mesure
Apprendre à rester
Vouloir jusqu'au bout
Rester malgré tout
Apprendre à aimer
Et s'en aller
Et s'en aller
Florent Pagny - آگاه باش چگونه عشق می ورزی (Persian translation)
آگاه باش چگونه لبخند می زنی
به زنی ناشناس که در حال عبور است
هیچ اثری از آن نمی ماند
به جز لذت بردن
آگاه باش چگونه عشق می ورزی
بدون انتظار هیچ بازگشتی(جبران کردن)
نه احترام،نه داستان عشقی بزرگ
نه حتی امیدی به دوست داشتن
(refrain)
اما آگاه باش چگونه می بخشی
بخشیدن بدون گرفتن
آیا چیزی آموخته ای؟
آموختن چگونه عشق ورزیدن
عشق ورزیدن بدون انتظار
عشق ورزیدن به همه چیز
آموخته ای چگونه لبخند بزنی؟
فقط برای ژست گرفتن(مصنوعی)
بدون خواستن چیزی که با آن می رود
و آموختن چگونه زندگی کردن
و رفتن
آگاه باش چگونه منتظر باشی
چشیدن این شادی مطلق
که از جانت گذشتی برای یافتن
که آن را دریافت کردی با یک اشتباهFlorent Pagny - Savoir Aimer - http://motolyrics.com/florent-pagny/savoir-aimer-lyrics-persian-translation.html
خودت را ببین و باور کن
تا ترس های احمقانه ی بیهوده
تثبیت شده در تو مثل چین و چروک
(که)خدشه دار می کند آیینه ها را
(refrain)
آگاه باش چگونه رنج می بری
در سکوت،بدون آه کشیدن و شکایت کردن
نه دفاعی است و نه زره ای
(کسی که)رنج می کشد آرزوی مرگ دارد
و دوباره ایستاده است
همان گونه که تو از خاکسترت دوباره متولد می شوی
با عشقی لبریز
تا بتوانی گذشته را فراموش کنی
(refrain)
بیاموز چگونه رویا داشته باشی
رویایی برای دو نفر
فقط با بستن چشمانت
و آگاه باش چگونه می بخشی
بخشیدن بدون اشتباه
با تمام وجود
بیاموز چگونه بگویی
تمایل داشتن تا پایان یافتن
در هر صورت بمان
بیاموز چگونه عشق بورزی
و ترک کنی
و ترک کنی