Pablo Alboran - Desencuentro
No puedo seguir buscando tu aroma en el viento
no puedo mentir, ni ocultar lo que siento
intento vivir sufriendo bajo este silencio
y de nuevo por ti me hundo en un infierno. no era prisionero de tus labios
y ahora que estás lejos
te deseo como el aire, el baile de tu cuerpo
puedes olvidar mi nombre, puedes olvidar mis besos...
pero en el aire permanece...
mi voz y mi recuerdo. sufriendo por ti me pierdo en un mar de dudas
me mata este dolor, me ahogan mis lágrimas mudasPablo Alboran - Desencuentro - http://motolyrics.com/pablo-alboran/desencuentro-lyrics-persian-translation.html
invades cada noxe mi cuerpo y mi alma
haces llorar mis ojos, haces que pierda la calma. no era prisionero de tus labios
y ahora que estás lejos
te deseo como el aire el baile de tu cuerpo... no era prisionero de tus labios
y ahora que estás lejos
te deseo como el aire el baile de tu cuerpo
puedes olvidar mi nombre, puedes olvidar mis besos...
pero en el aire permanece...
mi voz y mi recuerdo.
Pablo Alboran - فراق (Persian translation)
نمی توانم به دنبال عطر تو در باد بروم
نه می توانم دروغ بگویم ونه می توانم احساس خود را پنهان کنم
قصد دارم به رغم این سکوت زجر آور زندگی کنم
و دوباره به خاطر تو به درون دوزخ سقوط کنم.
من در بند لبان تو نبودم
واکنون که تو در دور دست هایی
تو را می خواهم ، چون بادی که بر کالبد تو رقصان می وزد
می توانی نامم را فراموش کنی ، می توانی بوسه هایم را فراموش کنی...
اما در یادِ باد می ماند...
صدای من و خاطرات من.
به خاطر تو به رنج ها تن در دادم ، و در دریای تردید گم شدم
این درد مرا می کشد،ومن در میان اشکهای بی صدای خود غرق می شومPablo Alboran - Desencuentro - http://motolyrics.com/pablo-alboran/desencuentro-lyrics-persian-translation.html
هر شب تو بر روح و تن من می تازی
تو از چشمان من اشک جاری می سازی ، و آرامش را از من می گیری.
من در بند لبان تو نبودم
واکنون که تو در دور دست هایی
تو را می خواهم ، چون بادی که بر کالبد تو رقصان می وزد
من در بند لبان تو نبودم
واکنون که تو در دور دست هایی
تو را می خواهم ، چون بادی که بر کالبد تو رقصان می وزد
می توانی نامم را فراموش کنی ، می توانی بوسه هایم را فراموش کنی...
اما در یادِ باد می ماند...
صدای من و خاطرات من.