Um Kulthum - انت عمری
انت عمری
رجعونی عنیک لأیامی اللی راحوا
علمونی أندم على الماضی وجراحه
اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه
عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ
انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه
قد ایه من عمری قبلک راح وعدّى
یا حبیبی قد ایه من عمری راح
ولا شاف القلب قبلک فرحة واحدة
ولا داق فی الدنیا غیر طعم الجراح
ابتدیت دلوقت بس أحب عمری
ابتدیت دلوقت اخاف لا العمر یجری
کل فرحه اشتاقها من قبلک خیالی
التقاها فی نور عنیک قلبی وفکری
یا حیاة قلبی یا أغلى من حیاتی
لیه ما قابلتش هواک یا حبیبی بدری
اللیالی الحلوه والشوق والمحبة
من زمان والقلب شایلهم عشانک
دوق معایا الحب دوق حبه بحبهUm Kulthum - انت عمری - http://motolyrics.com/um-kulthum/_f032883-lyrics-persian-translation.html
من حنان قلبی اللی طال شوقه لحنانک
هات عنیک تسرح فی دنیتهم عنیه
هات ایدیک ترتاح للمستهم ایدیه
یا حبیبی تعالى وکفایة اللی فاتنا
اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه
عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ
انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه
یا أغلى من أیامی
یا أحلى من أحلامی
خدنی لحنانک خدنی
من الوجود وابعدنی
بعید بعید أنا وانت
بعید بعید وحدینا
ع الحب تصحى أیامنا
ع الشوق تنام لیالینا
صالحت بیک ایامی
سامحت بیک الزمن
نستنی بیک آلامی
ونسیت معاک الشجن
Um Kulthum - تو عمر منی (Persian translation)
تو زندگی منی
چشمانت مرا به روزهای گذشته بازمی گرداند
به من می آموزند که از گذشته و زخمهایش پشیمان باشم
که من آنها را پیش از این که چشمانم تو را ببینند تجربه کرده بودم
این زندگی از دست رفته برای من چیست
تو زندگی منی که صبح را با نور تو آغاز کردم
چه قدر از زندگی من پیش از تو گذشته و از دست رفته بود
عزیزم! چه قدر از زندگی من گذشت
و قلبم پیش از تو ذره ای از شادی را نچشید
و در این دنیا جز زخم چیزی را تجربه نکرد
حالا دوباره عاشق شدن را در زندگی آغاز کرده ام
و ترسم از گذران زندگی حالا شروع شده است
همه شادی که پیش از تو شورش را داشتم توهم بود
قلب و ذهن من آنها را در نور چشم تو دیدند
ای زندگی قلب من، ای با ارزش تر از زندگی من
چرا من عشق تو را زودتر نیافتم عزیزم
شبهای زیبا و شور و عشق
چه زمان زیادی قلب من همه اینها را برای تو تحمل کرد
عشق را با من تجربه کن، عشق را با عشق تجربه کنUm Kulthum - انت عمری - http://motolyrics.com/um-kulthum/_f032883-lyrics-persian-translation.html
از احساس قلب من که شورش ادامه احساس توست
چشمانت را به من بده و سپس بازتاب چشمانم را در دنیایش ببین
دستانت را به من بده تا به نرمی دستانم را نوازش کنند
آه عزیزم بیا و آنچه بر ما گذشته است را فراموش کن
که من آنها را پیش از این که چشمانم تو را ببینند تجربه کرده بودم
این زندگی از دست رفته برای من چیست
تو زندگی منی که صبح را با نور تو آغاز کردم
ای با ارزش تر از روزهایم
ای با ارزش تر از رویاهایم
مرا به شور و شوقت ببر
مرا از دنیا بگیر و دور کن
دور و دور، من و تو
دور و دور، با هم و تنها
از عشقی که روزهایمان را بیدار می کند
از اشتیاقی که شبهایمان را می خواباند
من با تو با روزهایم به توافق رسیدم
من با تو با روزگار به توافق رسیدم
من با تو دردهایم را فراموش کردم
و با تو اندوهم را فراموش کرد