Marc Anthony - recuerdeme
Recuerdame,
cuando duermes y adivino lo que sueñas,
cuando lejos de nuestra cama sea en mí quien piensas, recuerdame.
Recuerdame,
cuando parta y no regrese a nuestra casa,
cuando el frio y la tristeza se funden y te abrazan, recuerdame.
Recuerdame,
cuando mires a lo ojos de pasado
cuando ya no amanezca ya en tus brazos
y que seas invisible para mí, para mí.
Recuerdame, amandote,
mirandote a los ojos, atandome a tu vida.
Recuerdame, amandote,
esperandote tranquila sin rencores sin medidas.
Recuerdame, recuerdame,
que mi alma fue tatuada en tu piel. Recuerdame,Marc Anthony - recuerdeme - http://motolyrics.com/marc-anthony/recuerdeme-lyrics-persian-translation.html
cuando sientas que tu alma está inquieta,
si el deseo y tu amor no me calientan, recuerdame.
Recuerdame,
cuando mires a los ojos del pasado
cuando ya no amanezca en tus brazos
y que seas invisible para mí, para mí.
Recuerdame, amandote,
mirandote a los ojos, atandome a tu vida.
Recuerdame, amandote,
esperandome tranquila sin rencores sin medidas.
Recuerdame, recuerdame,
que mi alma está tatuada en tu piel. Recuerdame, amandote,
mirandote a los ojos, atandome a tu vida.
Recuerdame, recuerdame,
que mi alma fue tatuada en tu piel.
Marc Anthony - من را به ياد بياور (Persian translation)
من را به ياد بياور
وقتي كه ميخوابي و من آنچه را كه در رويايت هست حدس ميزنم
وقتي كه دور از تختخوابمان به من فكر ميكني، من را به ياد بياور
من را به ياد بياور
وقتي كه جدا ميشوم و به خانه مان بر نميگردم
وقتي سرما و غم پيدا شده و تو را در آغوش ميگيرند، من را به ياد بياور
من را به ياد بياور
وقتي كه به چشمهاي گذشته نگاه ميكني
وقتي كه در آغوش تو بيدار نميشوم
و زماني كه براي من نامريي هستي
من را به ياد بياور، در حاليكه عاشق تو هستم
به چشمهايت نگاه ميكنم، خود را به زندگي ات گره ميزنم
من را به ياد بياور، در حاليكه عاشق تو هستم
به آرامي منتظر تو هستم بدون كينه ، بدون واسطه
من را به ياد بياور، من را به ياد بياور
كه روح من روي پوست تو خالكوبي شده بود
من رابه ياد بياورMarc Anthony - recuerdeme - http://motolyrics.com/marc-anthony/recuerdeme-lyrics-persian-translation.html
وقتي كه احساس ميكني رو ح تو بيقرار است
اگر آرزو و عشق تو من را گرم نميكنند، من را به ياد بياور
من را به ياد بياور
وقتي كه به چشمهاي گذشته نگاه ميكني
وقتي كه در آغوش تو بيدار نميشوم
و زماني كه براي من نامريي هستي
من را به ياد بياور، در حاليكه عاشق تو هستم
به چشمهايت نگاه ميكنم، خود را به زندگي ات گره ميزنم
من را به ياد بياور، در حاليكه عاشق تو هستم
به آرامي منتظر تو هستم بدون كينه ، بدون واسطه
من را به ياد بياور، من را به ياد بياور
كه روح من روي پوست تو خالكوبي بود
من را به ياد بياور، در حاليكه عاشق تو هستم
به چشمهايت نگاه ميكنم، خود را به زندگي ات گره ميزنم
من را به ياد بياور، من را به ياد بياور
كه روح من روي پوست تو خالكوبي شده بود