Enrique Iglesias - Adicto
Te quisiera decir
Lo que siento en mi
Si tu no estas
Ya no se respirar
Ya no puedo escapar
De mi addicion
Imagino un solo instante
Sin tenerte y se que es mejor morir
Soy como un adicto que no tiene control
Y estoy cayendo una y mil veces
Vivo en un abismo entre el cielo y el dolor
Rogando que tu amor me libere
Yo no puedo salir
Me olvide de reir
Me olvide de dios
Las ventanas no estan
Solo tengo la mitad de mi corazonEnrique Iglesias - Adicto - http://motolyrics.com/enrique-iglesias/adicto-lyrics-persian-translation.html
Mi vida ya no importa
Tan solo lucho por tu amor
Soy como un adicto que no tiene control
Y estoy cayendo una y mil veces
Vivo en un abismo entre el cielo y el dolor
Rogando que tu amor me libere
Cada vez que estas en mi
Todo vuelve a ser feliz y tan magico
Pero esta realidad
Da lo mismo despertar que morir mi amor
(Que morir mi amor)
Morir de amor
Na, na, na, na, na
Na, na, na, na, na
Na, na, na, na, na
Enrique Iglesias - معتاد (Persian translation)
میخواستم بت بگم
اون چیزی رو که در درونم احساس میکنم
اگه تو نباشی.
دیگه نمیدونم چجوری نفس بکشم؛
تاحالا نتونسم رهایی یابم(فرار کنم)
از اعتیادم.
یک لحظه رو تصور میکنم؛
بدون داشتن تو،میدونم که مردن بهتره.
من مثل یه معتادیم که کنترل نداره
یک و هزار بار(برای هزارو یکمین بار)دارم شکست میخورم.
در پرتگاهی بین آسمان(بهشت) و درد زندگی میکنم.
دعا میکنم که عشق تو منو رها کنه.
نمیتونم رهایی یابم
من خنده رو فراموش کردم،
من خدا رو از یاد بردم.
پنجره ها(باز)نیستند
و من فقط نیمی از قلبم رو دارم.
زندگیم دیگه مهم نیست
و فقط دارم،سخت،برای عشق تو میجنگم.
من مثل یه معتادم که کنترل نداره
یک و هزار بار(برای هزارو یکمین بار)دارم شکست میخورم.Enrique Iglesias - Adicto - http://motolyrics.com/enrique-iglesias/adicto-lyrics-persian-translation.html
در پرتگاهی بین آسمان(بهشت) و درد زندگی میکنم.
دعا میکنم که عشق تو منو رها و آزاد کنه.
هروقت کنار منی،
همه چیز توی وجودم شاد و خیلی جادویی میشه.
ولی این واقعیت
چیزی شبیه از خواب پریدن و از رویا بیرون اومدنو میده...
که همون مُـردنه،(ای)عشق من...
مُـردن،عشق من...
نااا،نا،نا،نانانا....
نااا،نا،نا،نانانا...
من مثل یه معتادم،
من مثل یه معتادم..
نمیخوام،نمیخوام،نمیخوام...
من مثل یه معتادم.
نمیتونم نفس بکشم.
در پرتگاهی بین آسمان(بهشت) و درد زندگی میکنم.
دعا میکنم که عشق تو منو رها و آزاد کنه....
آزاد کنه،آزاد کنه....