Linkin Park - Crawling
Crawling in my skin
These wounds they will not heal
Fear is how I fall
Confusing what is real
There's something inside me
That pulls beneath the surface
Consuming, confusing
This lack of self control I fear
Is never ending, controlling
I can't seem to find myself again
My walls are closing in
(Without a sense of confidence)
(I'm convinced that there's)
(Just too much pressure to take)
I've felt this way before so insecure
Crawling in my skin
These wounds they will not heal
Fear is how I fall
Confusing what is real
Discomfort, endlessly has pulled
Itself upon me distracting, reacting
Against my will I stand beside my own reflectionLinkin Park - Crawling - http://motolyrics.com/linkin-park/crawling-lyrics-persian-translation.html
It's haunting how I can't seem
To find myself again
My walls are closing in
(Without a sense of confidence)
(I'm convinced that there's)
(Just too much pressure to take)
I've felt this way before so insecure
Crawling in my skin
These wounds they will not heal
Fear is how I fall
Confusing what is real
Crawling in my skin
These wounds they will not heal
Fear is how I fall
Confusing, confusing what is real
There's something inside me
That pulls beneath the surface
Consuming
(Confusing what is real)
This lack of self control I fear
Is never ending, controlling
(Confusing what is real)
Linkin Park - خزیدن (Persian translation)
توی پوستم می خزه
این زخمها خوب شدنی نیست
ترس اینه که دارم می افتم
در عجبم که چی واقعیه؟
یه چیزی توی وجودمه که منو به زیر پوستم می کشه
از پا در درمیام، گیج می شم
می ترسم که این عدم کنترل هرگز به پایان نرسه
کنترلش می کنم، به نظر نمیاد که من
خودمو دوباره پیدا کنم
دیوارهام دارن بهم نزدیک میشن
(بدون حس اعتماد به نفس متقاعد شدم که فشار های زیادی هست که باید تحملشون کرد)
قبلا این حسو داشتم
...خیلی نا امنه
توی پوستم می خزه
این زخمها خوب شدنی نیست
ترس اینه که دارم می افتم
در عجبم که چی واقعیه؟
رنج و سختی، خودشو پایان ناپذیرانه روی من انداخته
پریشونم می کنه، منو تحت تاثیر قرار می دهLinkin Park - Crawling - http://motolyrics.com/linkin-park/crawling-lyrics-persian-translation.html
بر خلاف میلم کنار انعکاسم می ایستم
جوری در حال رفت و آمده که به نظر نمیاد که من
خودمو دوباره پیدا کنم
دیوارهام دارن بهم نزدیک میشن
(بدون حس اعتماد به نفس متقاعد شدم که فشار های زیادی هست که باید تحملشون کرد)
قبلا این حسو داشتم
...خیلی نا امنه
توی پوستم می خزه
این زخمها خوب شدنی نیست
ترس اینه که دارم می افتم
در عجبم که چی واقعیه؟
توی پوستم می خزه
این زخمها خوب شدنی نیست
ترس اینه که دارم می افتم
در عجبم که چی واقعیه؟
یه چیزی توی وجودمه که منو به زیر پوستم می کشه
از پا در درمیام، گیج می شم
می ترسم که این عدم کنترل هرگز به پایان نرسه
...کنترلش می کنم، در عجبم که چی واقعیه